تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در این قسمت نگاهی داریم به فرصتهای ایجاد شده برای گرایش روزافزون مردم غرب به دین اسلام و روند شتابان این گرایش پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، در این برنامه از نظریات و دیدگاههای آقای دلجو حسینی، شخصیت سیاسی و فرهنگی افغانستان مقیم اروپا نیز استفاده خواهیم کرد.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در برنامه این هفته نگاهی داریم به وضعیت مسلمانان در اروپا و چالشهایی که از سوی برخی دولتهای اروپایی پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 نسبت به مسلمانان ایجاد گردیده است.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در برنامه این هفته نگاهی داریم به جایگاه جهان اسلام از نظر توریست و اهمیت استفاده از صنعت گردشگری و جهانگردی در رشد اقتصادی، اجتماعی و معرفی تمدن عظیم اسلامی به ملت های دنیا.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در برنامه گذشته به موضوع جهانی شدن و بازیافت موقعیت جهان اسلام در دنیای کنونی و پروسه جهانی شدن پرداختیم.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
موضوع جهانی شدن اقتصاد، تجارت و ارتباطات در دنیای امروز، از مسایل بسیار مهم و اساسی است که کشورهای جهان را خواه ناخواه در مسیر کاملاً جدید و دگرگون قرار داده است.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
جهان اسلام و بخصوص منطقه خاورمیانه نزدیک به هفتاد درصد از منابع نفت و گاز جهان را در اختیار دارد و در عین حال سایر منابع مهم اقتصادی و زیرزمینی نیز در جهان اسلام واقع گردیده است.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در این قسمت نگاهی خواهیم داشت به موضوع تفرقه و اختلاف در میان مسلمانان، علل و عوامل آن و نقش استعمارگران قدیم و جدید در ایجاد تفرقه در جهان اسلام.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در برنامه تحلیلی این هفته جهان اسلام، فرصت ها و چالش ها، نگاهی داریم به پیشینه همگرایی در جهان، علل عدم شکل گیری همگرایی منسجم درمیان کشورهای اسلامی و راه های ایجاد همگرایی بهتر در جهان اسلام.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در بحث گذشته نگاهی داشتیم به مشکل همگرایی و علل عقب ماندگی مسلمانان و گفته شد که دو عامل استبداد داخلی و استعمار خارجی باعث عقب ماندگی مسلمانان و کشورهای اسلامی در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بوده است، در عین حال اشاره شد که عدم همگرایی بین دولت های اسلامی نیز از عوامل مهم مشکلات موجود در جهان اسلام است.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در برنامه گذشته جهان اسلام، فرصتها و چالشها، به موضوع گسترش اسلام و خدمات مسلمانان به جهان غرب ازنظر علم و دانش و همچنین به علل تقابل غرب با جهان اسلام پرداختیم.
در این قسمت نگاهی خواهیم داشت به شکل همگرایی سیاسی و عوامل عقبماندگی در جهان اسلام که امیدواریم مورد استفادهتان قرار بگیرد.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
در برنامه گذشته به بررسی توانمندیها و موقعیت استراتژیک جهان اسلام پرداختیم، اینک در قسمت دوم این برنامه تحلیلی سیاسی به موضوعاتی چون گسترش اسلام و خدمات مسلمانان به جهان غرب از نظر علم و دانش، علل تقابل غرب با جهان اسلام، عوامل انحطاط مسلمانان و مسئله پیوند این دو سیاست در اسلام را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم.
تهیه کننده: گروه سیاسی شبکه دری
به نام خدا، خدایی که اسلام را دین رحمت و مهروری و دین رهایی و آزادگی قرار داد.
اگر مطلع باشید، آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، سال جاری 1385 شمسی را سال پیامبر اعظم(ص) نامگذاری نمودند.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از رجانیوز، حوالی سال 1295 میلادی بود. بیش از نه جنگ صلیبی توسط مسیحیان و یهودیان دنیاگرا علیه مسلمانان سامان داده شده بود. صلیبیون نتوانسته بودند به اهداف اصلی خود برسند. آنها تصمیم داشتند که با حمله از طریق زمین و دریا مسلمین را تضعیف کنند و جلوی گسترش روزافزون اسلام را بگیرند. شام و مدیترانه راه های اصلی حملات صلیبیون علیه جهان اسلام بود. هدف اصلی، فتح فلسطین و تضعیف هر چه بیشتر مسلمین بود تا بدین وسیله راه تخریب کعبه و قلب جهان اسلام و تصرف آن باز شود. آنها به خیال حکومت جهانی و پول و سرزمین بیشتر بودند و دین مسیح و یهود، ملعبه دنیاخواهی آنان بود.(1)
اما بهانه آنها حکومت آخرالزمانی مسیح(ماشییح) بود. بهانه ثروتمندان مسیحی صلیبی، مقدمه سازی برای ظهور مسیح بن مریم(ع) بود. یهودیان سرمایه دار نیز، با ادعای مقدمه سازی برای ظهور مسیح بن داوود، پادشاه آخرین دورانِ یهود، برای حکومت جهانی داوودی بودند. آنها، از مذهب سوء استفاده می کردند. مسیحیت تحریف شده بود. یهودیت نیز تحریف شده بود. اساطیر پاگانیستی(بت پرستی رومی) و دو خداگرایی و سه خدا گرایی گنوسیان و اهالی خاورمیانه و جادوگرایی و شیطان گرایی مصر باستان و بت پرستی و چندگانه پرستی در این دو دین الهی، نفوذ کرده بود و آنها را به انحراف کشانده بود.دیگر کارایی الهی این دو آئین، از بین رفته بود و اسلام برای هدایت همه افراد بشر آمده بود. بسیاری از یهودیان و مسیحیان زاهد و عاقل، لباس مطهر اسلام را بر قامت اندیشه خود پوشانده بودند و با افتخار در صف آهنین مسلمین بودند. اما سرمایه سالاران یهودی ومسیحی و دنیاطلبان بودایی مغول دست در دست هم، جهان اسلام را محاصره کرده بودند. طبق اسناد تاریخی، مغولان که به آئین بودیسم تبتی درآمده بودند، در طول جنگ های صلیبی، به اتحاد راهبردی با صلیبیون اروپائی، رسیده بودند و با فرستادن نمایندگان ویژه به دربارهای اروپائی، بنا داشتند در نقشه انهدام بناهای اصلی اسلامی در فلسطین و شبه جزیره عربستان جامه عمل بپوشند.(2)
مغولان از سمت شرقِ جهان اسلام، حمله کردند و صلیبیون حملات خود از سمت شام و مدیترانه را شدت بخشیدند. اما مسلمانان جهادی و شهادت طلب، با یاد پیامبر عزتمندشان در برابر حملات تخریبی صلیبیون و مغول ها مقاومت جانانه ای کردند و کعبه و بیت المقدس را از شر دشمنان توحید و شرافت در امان داشتند، گرچه ضربات جبران ناپذیری به شهرهای شمال و شرق و غرب جهان اسلام وارد شد.صلیبیون شکست خوردند و مغولان در تفکر اسلامی-شیعی هضم شدند و حکومت های مغول ایران و هند، به ترویج تشیع واسلام روی آوردند؛ اما صلیبیون به فکر انتقام بودند. صلیبیون در این اندیشه بودند که مکتب جدید سیاسی-مذهبی با استفاده از مشترکات مسیحیت و یهودیت به وجود آورند تا بتوانند انسجامی دیگرباره و متشکل به اروپائیان بدهند و آنها را با انگیزه های دین های تحریف شده شان، به نبردی دوباره علیه مسلمین وادارند. اندیشه تاسیس تصوف یهودی(کابالا/ قباله) از اینجا، در ذهن ثروت سالاران صلیبی به وجود آمد. اواخر جنگ های صلیبی، حوالی سال 1285م . کتاب زوهر(Ha- Zohar) نوشته شد و نقش مهمی در انسجام دنیاگروان و صلیبیون پیدا کرد.
در این اندیشه جدیدالتاسیس، بارقه هایی از حقانیت آئین موسوی و عیسوی نیز اشراب شده بود تا توده های مسیحی و یهودی را به خود جذب کند و توان اقناعی بیشتری پیدا کند. این مکتب جدید، التقاطی از مهرپرستی(میترائیسم) و پاگانیسم و هلنیسم(یونان زدگی) و گنوسیسم(ثنویت) و جادوگری و علوم غریبه و خرافات و نفسانیات دنیاگروانه اروپائیان صلیبی بود. کم کم کابالیسم مسیحی نیز تاسیس شد و توده های مسیحی را نیز به خدمت اغراض مادی صلیبیون درآورد. مخالفت های جدی متدینین با این التقاط آشکار جدید، باعث شد که فرقههای شوالیهای مخفی ایجاد شوند و اندیشه کابالایی را در اروپا بسط دهند.(3) خداشناسی مشرکانه و وفور استفاده از نمادهای شیطانی و جادویی و وثنی، گواه این ادعاست.کابالیسم تاثیر شگرفی در ایجاد رنسانس نیز داشت که متاسفانه تا کنون در علوم انسانی مورد کاوش جدی قرار نگرفته است، شاید بدین دلیل که پیوند علم و دانشگاه و قدرت در غرب معاصر با زرسالاری دیکتاتور مآبانه مجالی به این بررسی های دقیق نداده است و پروپاگاند و تبیلغات ظاهراَ علمی، به جعل علوم دامن زده است و علم را در اختیار قدرت مندان، جهت داده است. بی شک، چنین است.
شاید بتوان مهم ترین اندیشه های کابالیست ها را تسخیر سرزمین موعود موهوم یهود و تشکیل حکومت آخرالزمانی داوودی در آن و مقدمه سازی دولت جهانی یهود دانست. از همان سال ها، برنامه تخریب بیت المقدس و ساخت هیکل(معبد) سلیمان در این شهر مد نظر بوده است. چه غافلند، نادانانی که می پندارند مشکل صلیبیون معاصر با دولت جمهوری اسلامی بر سر قدس، دعوای جدید است! این نبرد نور و ظلمت ریشه در تاریخ هزار ساله قدرت طلبی صهیون صفتان تاریخی و ماده گرایان مخفی کابالیست و آبای دنیاپرستشان دارد. بی دلیل نیست که رهبر حکیم انقلاب، همیشه بر تاریخ خوانی و تحلیل تاریخی داشتن تاکید می کنند تا فرزندان خویش را از خطر شبهات صهیونی مصون دارند. ای کاش نسل جدید ما بیشتر به تاریخ اسلام وغرب اهمیت می داد.قرن 16 و17 و تاسیس بریتانیا و سپس غصب آمریکا و کشتار بزرگ سرخ پوستان و سیاه پوستان توسط همان صلیبیون دنیاطلب، اوجی بود بر اندیشه تاسیس دولتی آخرالزمانی در سرزمین شیر وعسل موهوم کتاب محرف یهودیان ومسیحیان. تاسیس مکاتب وهابیت و بهائیت و قادیانیه(احمدیه) حوالی 150 سال پیش در خاورمیانه بزرگ در راستای تفرقه افکنی بین مسلمین و زمینه سازی برای تاسیس اسرائیل بزرگ ارزیابی می شود.(4)
با تاکید قرآن کریم بر دشمن شناسی و یهودپژوهی، علمای بلاد مسلمین در طی قرون، متفطن بودند و از نفوذ بنی یهودا در خاورمیانه اسلامی جلوگیری می کردند تا اینکه با تاسیس فراماسونری و روشنفکری بیمار در میان مسلمین از حدود دویست و اندی سال پیش، برخی مسلمین به پستوی غفلت خزیدند و مشغول مدرنیته و ورزش غافلانه مدرن(5) و علوم پوزیتویستی(ماده گرایی افراطی) و رسانه های صهیونی شدند. تا اینکه پس از فروپاشی هندوستان اسلامی و توطئه عظیم جنگ جهانی اول و انهدام امپراطوری اسلامی عثمانی(6) و تسلط دیکتاتوری روشنفکری و بهائیت پهلوی بر ایران، زمینه های جدی تاسیس دولت صهیونیستی ایجاد شد.(7)پس از جنگ مخرب دوم که برآورد مدرنیته بود و با هدف انهدام تمام قدرت های مخالف سران یهود و مسیحیت دنیاطلب بود، دولت صهیونیستی تاسیس شد و اندیشه تخریب جدی بیت المقدس روح تازه ای گرفت. اسطورههای بنیانگذار دولت اسرائیل همچون مظلومیت تاریخی یهود، سرزمین بدن مردم برای مردم بدون سرزمین، قوم برگزیده یهود، اسرائیل بزرگ به پایتختی بیت المقدس(اورشلیم)، سرزمین موعود، هولوکاست، نجات بخشی تمدن اومانیستی و دموکراسی لیبرال، بارها وبارها در رسانه های صهیونیستی شنیده شد و صدها و هزاران رمان وفیلم در این باره ساختند و مقدمات تخریب بیت المقدس و بنای اورشلیم جدید را در اذهان غافلان بنیان نهادند.(8)
بارها گروههای افراطی یهودی و مسیحی صهیونیست، اقدام به آتش سوزی قدس شریف و اطراف آن کردند تا اینکه اکنون نیز با گسترش غفلت مسلمین، باز هم گرگ های وحشی صهیون، اندیشه شیطانی خویش را در بوق و کرنا کرده اند که تا چند روز دیگر، روز موعود فرا خواهد رسید و بنای معبد موهوم سلیمان آغاز خواهد شد. در سال های اخیر چندین کانال بزرگ و کوچک در ذیل دیوارها و حیاط بیت المقدس شریف حفر کرده اند و کتابخانه و ستون های معبد موهوم خویش را در سایه غفلت مسلمین برافراشته اند و اکنون تصمیمشان بر خرابی مسجد الاقصی جدی تر شده است.آنان با تاکید بر پیش گویی های خاخام های دنیاپرست و پیشگویان اساطیری و روشهای غیرعلمی و خرافی و متوهمانه خویش، می خواهند در تبلیغاتشان چنین جا بیندازند که اکنون روز موعود فرارسیده و باید این مسجد تخریب شود. تعطیلی رسانه ای مضر ابتدای سال نو شمسی در ایران و غفلت نسبی ایرانیان در این ایام، فرصت مغتنمی برای صهیونیان مکّار است تا لااقل بخشی از نقشه خود را عملی کنند و متاسفانه چنین شد. تاسیس کنیسه جدیدی در چند ده متری مسجدالاقصای مسلمین با نام حوریا (الخراب) و گسترش حفاری های زیرزمینی در ذیل دیوارهای بیت المقدس، راه را برای آنان هموار کرده است و متاسفانه رسانه ها و مردم ما که در ایام استراحت زائد به سر می برند، به هوش نیستند.
اما تنها نکته ای که می تواند این انسان نمایان بدتر از کفتار را از تصمیمشان بر هدم خانه خدا باز دارد، هوشیاری مسلمین و وحدت کلمه آنان است. باید کوشید که با برگزاری راهپیمایی های متعدد در اقصای عالم اسلام خصوصا در بلاد شیعه، جلوی تصمیم صهیونیان ایستاد و آنان را درسی آموخت که تا سالها فراموش نکنند. به نظر میرسد راهکارهای ذیل، می تواند تا مدتی آنان را از این تصمیم منصرف کند:1- اتحاد رسانه ای فرزندان انقلاب و آزادگی در سرتاسر عالم و بیدار کردن مسلمین از این خواب غفلت.
2- پیام های بزرگان و منتفذین و گروه های اسلامی و ملی و دانشجویی بر حمایت از بیت المقدس شریف و مردم مظلوم غزه و کرانه باختری (بسی مایه تاسف است که جوانان مجاهد مصر و اردن و ترکیه و فلسطین وسوریه، در همین چند روز اخیر، چندین تظاهرات در حمایت از قدس شریف در این روزها به پا داشته اند و جوانان ایرانی، در تعطیلات و غفلتِ تعویض سال هستیم! بدون تعارف برای ایرانی با شرف، زشت است.)3- سعی در کمک رسانی موثر به گروههای مقاومت و تشویق روحیه آنها برای اتداوم مبارزه و حفظ بیت المقدس.
4- تحرک جدی تر دولت و مقامات مجلس برای ایجاد زنجیره دولتی-مردمی در حمایت از قدس.5- تلاش جدی رسانه ملی در این روزها که حال و هوای عید در حال کم رنگتر شدن است.
6- برگزاری راهپیماییهای خودجوش مردمی در سراسر ایران و جهان اسلام با کمک هستههای مقاومت.7- اعلام جمعه همین هفته توسط شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی به عنوان روز خروش بر ضدصهیونیان و برگزاری راهپیمایی همگانی در سراسر کشور و بازتاب خوب آن در رسانه های بین المللی.
8- تهدیدهای جدی و برنامه ریزی جدی مانورهای نظامی و اعلام آن برای انداختن رعب ترس در دل دشمن خبیثی که زبانی جز زور نمی فهمد.9- یادآوری واقعیت تاریخی اضمحلال شرک و کفر در برابر ایمان اسلامی و جهاد.
10- فشار بر حامیان منطقه ای صهیونیسم و وهابیت و بهائیت و فراماسونری و روشنفکری بیمار، که همواره بازوی صهیونیسم بوده است.11- برجسته سازی اندیشمندان ضد صهیونیسم و تجدیدنظر طلبان تاریخی که در غرب مدعی آزادی زیر فشارهای تبعید و زندان و جریمه هستند.
12- تقویت ارتباط با اندیشمندان الهیات آزادی بخش و مسیحیان و یهودیان ضد صهیونیست با حفظ مباحث امنیتی و احتیاط. تقویت بنیه های مالی وسیاسی و اقتصادی و روانی هسته های مقاومت در سراسر جهان.13- یافتن ریشه های جنایات تاریخی واقتصادی وسیاسی واجتماعی صهیونیسم و افشای آنها. همچنین کشف وافشای شیوه های غفلت پراکنی صهیونیسم و یافتن راهکارهای جدی در مواجهه با آنها. مثلا برجسته سازی جنایات تمدن اومانیستی غرب در جنگ های آمریکا با ملل مختلف، فجایع غصب آمریکا و کشتار وسیع سرخ پوستان وسیاه پوستان و کودتاهای آمریکایی بر ضد ملل مختلف و ایرانیان در اقصای عالم.
14- تداوم جدی بحث مهندسی فرهنگی و مدیریت شبکه تحقیقات و تولید علم، برای رهایی از شر سکولاریسم ودئیسم و علم فراماسون زده و یهودزده و دنیاگرا و پوزیتویستی، در تمام رشته های انسانی وطبیعی وفنی با تاکید بر مباحث تاریخ و فلسفه علم با تکیه بر میراث غنی قرآن و فلسفه و عرفان و تاریخ تمدن اسلامی. ایجاد هستههای مطالعاتی جدی در مباحث علم شناسی و دشمن پژوهی.15- برگزاری کنفرانس ها و همایش هایی در رسوایی تمدن جنایتکار غربی و صهیونی معاصر، برای رسیدن به برنامه ریزی دقیق استراتژیک، برای طرح های جدی و عملی آتی وشیوه عملیاتی کردن موثر آنها.
پی نوشت:1- ر.ک: نگاهی نوبه جنگ های صلیبی، عبدالحسین بینش، قم، پژوهشکده تحقیات اسلامی، نشر زمزم هدایت، چاپ اول،1386. همچنین روزهای سنوشت ساز در جنگهای صلیبی، بسام العسلی، ترجمه عبدالحسین بینش، پژوهشکده تحقیات اسلامی، نشر زمزم هدایت، چاپ اول، 1386.
2- شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی وپارسی، استعمار بریتانیا وایران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، چاپ اول، 1377، ج1، صص 258-296. همچنین: نگاهی نوبه جنگ های صلیبی، عبدالحسین بینش، قم، پژوهشکده تحقیات اسلامی، نشر زمزم هدایت، چاپ اول،1386، ص92.3- فراماسونری جهانی، هارون یحیی(عدنان اکتار)، ترجمه دکتر سید داوود میر ترابی، نشر المعی، چاپ اول، بهار 1385. همچنین شوالیه های معبد، نصیر صاحب خلق، نشر هلال و موسسه موعود.
4- ر.ک: عبدالظاهر، حسن عیسی، القادیانیه نشاتها و تطوراتها، کویت، دارالقلم للنشر والتوزیع، محرم 1400ه.ق و همچنین: قزوینی، سید محمد حسن، فرقه وهابی و پاسخ به شبهات آنها، ترجمه وتدوین علی دوانی، تهران، نشر رهنمون، چاپ اول، 1382.5- ر.ک: ورزش در غرب، اسماعیل شفیعی سروستانی، نشر هلال و موعود.
6- براندازی صهیونیستی در امپراطوری عثمانی)، محسن فرسایی، نشر هلال،موسسه فرهنگی موعود عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف). چاپ اول، 1388، تهران.7- ر.ک: ماجراهای فلسطین واسرائیل، مجید صفاتاج، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران. همچنین: یهود وصهیونیسم، تحلیل عناصر قومی تاریخی ودینی یک فاجعه، احمد کریمیان، نشر بوستان کتاب، قم. همچنین: زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ چهارم، 1376ه.ش. همچنین: پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، به کوشش محمد احمدی، نشر مرکز مطالعات فلسطین، چاپ اول، 1381.
8- اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل، پروفسور روژه گارودی، ترجمه حمید رضا آژیر و حمید رضا شیخی، موسسه فرهنگی انتشاراتی گوهرشاد، چاپ دوم، 1385ه.ش. همچنین اسطوره های صهیونیستی در سینما، محمد حسین فرج نژاد، نشر هلال(موسسه موعود) و مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما، چاپ اول، 1388، تهران. همچنین: سینما و افسانه سازان هولوکاست، سید ابوالحسن علوی طباطبایی، نشر کیهان. همچنین: صهیونیسم و نقد تاریخ نگاری معاصر غرب، محمد امیر شیخ نوری، نشر پژوهش گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1388.جنگ 7ماهه یمن فصلی تازه در مطالعات کارشناسان نظامی و آگاهیهای دفاعی گشود. از جمله اتفاقات شگفت جنگ این بود که در روزهای پایانی سال 88 سعودیها به کمک فشار دیپلماسی امریکا همه مبادی ورودی و خروجی یمن را به کنترل خود درآوردند. نه تنها راههای ارسال سلاح به مبارزان یمن بسته شد بلکه راههای امدادرسانی به روی مجامع بینالمللی نیز مسدود گردید. بعد از این نیروهای الحوثی موج تازهای از عملیات خود را شروع کردند. آنها در تاکتیکهای جدید خود توانستند مراکز مختلف ارتش یمن را تصرف و سلاحهای آنان را تصاحب کنند. موفقیت پارتیزانهای الحوثی در رخنه به پادگانها و انبارهای مهمات ارتش موجب شد الحوثیان حمایت بخشی از ارتش یمن را جلب کنند. جنگ در شمال یمن با همه فراز و نشیبهای نظامی - سیاسی، یک تراژدی انسانی در خاورمیانه رقم زد. تاکنون این نبرد موجب آواره شدن 200 هزار نفر و کشته و زخمی شدن هزاران تن از مردم شده است و سربازان زیدی مسلک از آواره شدن و رنج بردن برادران همدینشان رنج میکشند.
● اولین جنگ مستقیم سعودیها
تاریخ یمن بویژه در سه دهه حیات سیاسی علی عبدالله صالح شاهد جنگ و کشمکشهای گوناگون بوده است اما آنچه مسیر این جنگ را دگرگون کرد، ورود همسایه بزرگ صنعا است. «نبرد صعده» اولین جنگی است که ارتش عربستان به طور مستقیم در آن حاضر شده است. به همین دلیل در نگاه محافل عربی معنا و مفهوم عمیقی دارد. زیرا تا پیش از این ریاض همواره در نقش نیروی پشت پرده در جنگهای خاورمیانه دخالت میکرد و حاضر نمیشد، ارتش خویش را وارد میدان سازد. ریاض هنگامی عزم ورود به جنگ صعده را کرد که جنبش مبارزاتی الحوثی ارتش صنعا را در ارتفاعات صعده متوقف ساخت. هراس از به قدرت رسیدن یک جنبش انقلابی، مهمترین انگیزه ریاض در ورود به جنگ بود. به همین سبب سعودیها عملیات زمین سوخته علیه مبارزان الحوثی را در صعده مقر اصلی این گروه پیاده کردند که این سیاست تاکنون 200هزار آواره بر جای گذاشته است. الحوثیان معتقدند مبارزه آنها پاسخی تاریخی به اندیشه توسعهطلبی سعودیها و استفاده آنها از خاک یمن است.
با این حال عربستان مدعی است که مبارزان الحوثی به خاک این کشور تعرض میکنند. این ادعای ریاض بویژه از پنجمین ماه جنگ که ارتش عربستان از تسخیر صعده ناکام ماند بیشتر مطرح شد و ریاض دائم مدعی میشود که سعودیها سربازان خود را فقط با هدف دفاع به مرزهای جنوبی فرستاده اند تا آنان را به داخل یمن پس زنند.
قریب به اتفاق ناظران یمن معتقدند که نگرانی اصلی سعودیها از انزوای اقلیت سلفیها و حنبلیها است که حدود 10درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند. این ناظران، میزان خشونت ورزی ارتش سعودی را نیز برپایه همین نگرانی تحلیل میکنند. حتی آمار و ارقام منتشر شده توسط سازمانهای بینالمللی نیز حاکی از قربانی شدن غیرنظامیان و تخریب مناطق مسکونی در حملات هوایی سعودیها به نواحی شیعهنشین است. این جهتگیری در نحوه جنگ نشان از تفکر ریاض برای تسویه قومی در شمال یمن دارد.
● جنگی علیه تبعیض و تحقیر
مناقشات گروه مبارزان شمال با دولت یمن ریشه عمیقی در تاریخ این کشور دارد. پس از شهادت حسین الحوثی مؤسس و رهبر گروه الحوثی، اعضای آن نام او را به نماد سازمان خویش تبدیل کردند. کشته شدن حسین الحوثی به دست دولت در سال 2004 در واقع جرقه آغاز اولین دور از جنگهای ششگانه یمن شد.
خاستگاه حسین الحوثی که از اعضای سابق پارلمان یمن بود خانواده زیدی و شهر الحوث میان صعده و صنعا بود. خانواده الحوثی وارث تیره زیدیان بود که سابقه تاریخی بلندی در یمن دارد تا حدی که عقبه آنها به سال 893 میلادی برمیگردد. گفته میشود در آن زمان یحیی بن حسین رسا علوی از عراق به شمال یمن رفت و حکومت زیدیان را در این کشور بنا نهاد. نفوذ این چهره زیدیان در جنبشهای اجتماعی این کشور تا آنجا است که اندیشه سیاسی و حکومتی او تا سال 1962 در یمن ادامه یافت. البته انقلاب سال 1962 و پس از آن هشت سال جنگ داخلی وقفهای چند ساله در حکومت زیدیان یمن ایجاد کرد. «صعده» مهمترین نماد پایگاه زیدیان در یمن بوده است. به باور اغلب کارشناسان، این منطقه همچنان تاوان وفاداری خود به زیدیان را میپردازد. اتفاق عجیب این است که حکومت مادامالعمر صنعا برای غلبه بر جنبش صعده، تیره مهم زیدیان هاشمی را به حاشیه راند و طایفه دیگر زیدیها موسوم به زیدیان غیرهاشمی را به قدرت رساند.
با آنکه در تحلیل بحران یمن برخی از جنگ مذهبی سخن میرانند اما کارشناسان ماهیت این جنگ را صرفاً سیاسی ارزیابی میکنند. به گفته آنها در یمن مذهب در خدمت سیاست قرار گرفته است. علی عبدالله صالح همیشه از سیاست ایجاد شکاف برای ادامه حکومت بهره جسته و ائتلاف با گروههای مختلف را فقط برای ثبات حکومت دنبال کرده است.
آنچه پیداست در سالهای اخیر دولت یمن به سمت گروههای وهابی و سلفی گرایش یافت تا کمک مالی عربستان را جلب کند. ضمن آن دولت یمن بر این امید است که این گروهها عامل بازدارندهای در مقابل قدرت زیدیان هاشمی در این منطقه باشد. سلفیها مقبره مقدس زیدیان را تخریب کردند جریان وهابیت به صورتهای مختلف در یمن دامن گسترد. یکی از پوششهای وهابیت برای حضور در یمن، القاعده بود که مهمترین شاخهاش را در این کشور استوار کرد. زیدیها نیز در مقابل این تهاجم ایدئولوژیک اقدام به انتشار و ترویج بیشتر متون مذهبی کردند.
آنها همچنین سازمانی تشکیل دادند که جوانان زیدی را تحت تعالیم مذهبی و نظامی قرار میداد. حوثیها در واقع از جامعهای دفاع میکردند که در معرض تهدید پاکسازی فرهنگی قرار داشت و با شمشیر دولبه ائتلاف سلفیها و دولت مواجه بود.
اما علاوه بر تهدیدات فرهنگی، عوامل دیگری مثل تبعیض سیاسی از جمله عناصر مهم در شکلگیری این جنبش بوده است. همچنین نیازهای اقتصادی و سیاسی استان صعده از طرف دولت صنعا نادیده گرفته شد و اوضاع به سمتی رفت که زیدیان هاشمی تصور کنند دیگر هیچ جایی در ساختار حکومتی یمن ندارند.
● پایان دوران بردباری
از اوایل قرن جدید روابط صنعا با شیعیان صعده رو به تیرگی نهاد و این دور از درگیری دولت یمن با الحوثیان نام جنگ ششم را به خود گرفته است. نزاع میان این دو در سال 2004 پس از کشته شدن رهبر الحوثیان آغاز شد.
جنگ اول 2004: در تابستان سال 2004 ارتش یمن یورش گستردهای را به مواضع شیعیان بویژه در استان صعده آغاز کرد. دلیل این درگیریها هراس صنعا از رواج اندیشههای حسین الحوثی رهبر آن زمان شیعیان یمن بود. دولت یمن وی را متهم کرده بود که عزم تغییر حکومت را دارد و گروهی به نام شباب المؤمنین را ساماندهی کرده تا دولت مرکزی را ساقط کند. پس از گذشت سه ماه از آغاز این تهاجم، نزدیکان حسین الحوثی از کشته شدن وی به همراه تنی چند از نزدیکانش خبر دادند. در این درگیری 500 تا 1000 نفر جان باختند.
جنگ دوم 2005: مبارزان شیعه پس از کشته شدن رهبرشان به یادبود وی نام مبارزان الحوثی را بر خود نهادند و آغاز به ساماندهی نیروهایشان کردند. رهبری این گروه را بدرالدین الحوثی پدر رهبر جانباخته به دست گرفت. در این مرحله او رهبر معنوی و عبدالله عاید الزورامی رهبری نظامی این جنبش را بر عهده داشتند. در جنگ دوم صعده رهبران جنبش الحوثی در نامهای به علی عبدالله صالح برای اولین بار نسبت به رواج پدیده بیعدالتی هشدار دادند. آنها خواستار پایان سرکوبها و برابری حقوق شیعیان و اهل سنت شدند و در مورد افزایش شکاف فرقه ای در کشور اظهار نگرانی کردند. در بهار این سال دور تازهای از درگیریها آغاز شد و حدود 1500 تن از الحوثیان کشته شدند. پس از آن عبدالله صالح به مبارزان پیشنهاد عفو در قبال پایان درگیریها داد ولی این پیشنهاد به دلیل نادیده گرفتن درخواست مبارزان از سوی ایشان رد شد. پس از آغاز درگیریها 522 نفر کشته و 2708 نفر نیز زخمی شدند. در ژوئن سال 2005 الزورامی تسلیم مقامات یمن شد و بدرالدین الحوثی به دیار باقی شتافت.
پس از درگذشت بدرالدین الحوثی، عبدالملک الحوثی و یحیی الحوثی فرزندان وی و برادران حسین الحوثی رهبری گروه را بر عهده گرفتند.
جنگ سوم 2006: بهار این سال دولت یمن 600 تن از مبارزان را آزاد کرد. در زمستان، مبارزان در یک درگیری که 6 کشته و 20 زخمی در پی داشت بر یک پایگاه ارتش چیره شدند. پس از آن درگیریهای پراکندهای در استان صعده رخ داد که پیامد آن 3 کشته از مبارزان و 16 کشته و 30 زخمی از سوی ارتش یمن بود. در پی این رخداد، دولت مبارزه گستردهای را با 30 هزار ارتشی آغاز کرد که در دو هفته 200 کشته از ارتش و 260 کشته از مبارزان بر جای گذاشت.
جنگ چهارم 2007: اواخر بهار این سال پیمان آتشبسی میان دو طرف با میانجیگری قطر بسته شد.اما این پیمان نقض شد. در آن پیمان دولت یمن متعهد شد تا مبارزان را آزاد کند، مناطق جنگی را بازسازی و با کمک کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل آوارگان را ساماندهی کند.
جنگ پنجم 2008: در پی یورش نیروهای ارتش به یکی از پایگاههای مبارزان 6 نفر کشته و 20 نفر زخمی شدند و دور تازهای از درگیریها آغاز شد. سه روز پس از آن انفجار یک بمب در یک مسجد پس از نماز جمعه شمار زیادی کشته و زخمی برجای گذاشت. دولت انگشت اتهام را به سوی مبارزان نشانه گرفت اما آنان این اتهام را رد کرده و آن را فریب افکار عمومی بوسیله دولت برای سرکوب و فشار بیشتر بر شیعیان دانستند. در کشمکشهای پس از این بمبگذاری سه سرباز یمنی و 4 تن از مبارزان کشته شدند در 12 ماه مه درگیریها میان ارتش یمن و مبارزان باعث کشته شدن 13 سرباز و 16 مبارز الحوثی شد. در 17 ژوئیه عبدالله صالح پایان جنگ با مبارزان صعده را اعلام کرد.
جنگ ششم 2009 – 2010: در ماه آگوست سال 2009 پس از حدود یک سال آرامش شکننده، درگیریها دوباره آغاز شد و با دخالت اردن، عربستان و امریکا تا سال 2010 ادامه یافت. در ژانویه 2010 گروه الحوثی پیشنهاد مشروط آتشبس را ارائه داد که دولت یمن آن را رد کرد. بالاخره در ماه فوریه پیمان آتشبسی میان دو طرف به امضا رسید که البته آرامش به وجود آمده نسبی و بسیار شکننده است.
● بازگشت به نقطه صفر
با گذشت بیش از 5 سال از آغاز جنگ زنجیرهای میان دولت یمن و مبارزان صعده برای صنعا مسجل شده که راهی برای تسخیر پایگاه قدرت شیعیان این کشور ندارد. حتی برخی شرکای غربنشین او نیز هشدار دادهاند که راهحل نظامی گزینه موفقی برای ایجاد ثبات در یمن نیست. فرضیه مداخله نظامی خارجی نیز با ناکامی سعودیها رنگ باخت. این مداخلات موجب گسترش و طولانی شدن آن میشد. همچنان که شاهد آن هستیم که جداییطلبان جنوب از فرصت به وجود آمده استفاده کرده و دوباره پرچم استقلال برافراشتهاند.
اکنون همه چیز در صحنه یمن به نقطه صفر بازگشته است. شیرازه انسجام موزائیکی که دولت علی عبدالله صالح ایجاد کرده بود آرام آرام از هم میگسلد. صالح توانسته بود اتحاد یمن و موازنه قدرت را به نفع خود به هم زند. اما اکنون ورق برگشته است.
سیاست تسویه قومی در شمال، جنوبیها را نیز هراسناک کرده است. لذا جنوب چپگرا همزمان با جنگ الحوثی ها مبارزه خود را شروع کرده است. حزب سوسیالیست یمن از ائتلاف ملیگرایان و کمونیستها تشکیل شده و از سوی کشورهای مختلف نظیر لیبی و سوریه حمایت میشد. حال حدود 51 سال پس از جنگ ویرانگر شمال و جنوب، جداییطلبان جنوب بار دیگر به دلیل سرخوردگی از سیاستهای دولت و وضع بد اقتصادی و اجتماعی خواهان استقلال این بخش از کشور شدهاند.
● یمن پایگاه امریکا
رشد فزاینده جنبش الحوثی از چند سو، موقعیت منطقهای امریکا را به چالش کشاند. از زمانی که چشمانداز پیروزی الحوثی ها و شکست عبدالله صالح آشکار شد امریکاییها هشدار دادند که این حادثه نباید منطقه استراتژیک خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد و به الگوی سایر گروههای مقاومت در کشورهای طرفدار غرب تبدیل شود. لذا امریکا و سپس اروپا همصدا با شورای همکاری خلیجفارس نیز مبارزه جنبش الحوثی را محکوم کردند. برای امریکا در اوج ناکامی در افغانستان، پیروزی جریانی با اندیشه استقلالطلبی مساوی است با به خطر افتادن منافع اقتصادی و از دست دادن پایگاه دیگری در منطقه استراتژیک خاورمیانه.
به همین دلیل امریکا پس از حادثه روز کریسمس در حمله فاروق عبدالمطلب به هواپیمای آمستردام – دیترویت، به بهانه مبارزه با القاعده نظامیان خود را راهی یمن کرد و یمن را یکی از پایگاههای جنگ علیه تروریسم اعلام کرد. اما قصد اصلی واشنگتن نجات سعودیها و حکومت عبدالله صالح از خطر الحوثیان است ضمن آن که پیش از این مناسبات یمنیها با امریکاییها در جریان واقعه 11 سپتامبر تیره شده بود. یمنیها به وضوح آنچه را که در عراق و افغانستان اتفاق افتاد نماد اشغال سرزمینهای اسلامی خواندهاند به عقیده آنها این جنگ در واقع جنگ علیه مسلمانان است.پس از حملات یازده سپتامبر بسیاری از شهروندان یمنی بدون هیچ دلیلی دستگیر و در زندان مخفی سیا زندانی شدند لذا طرح مبارزه با تروریسم امریکا از نظر یمنیها از پایه کج نهاده شده است.
منبع : ویژه نامه ایران