بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

هلال شیعه در خاورمیانه

نویسنده:  پپ اسکوبار
قدرت گرفتن شیعیان در خاورمیانه دست کم از دیدگاه سنی ها بخصوص وهابی‌ها و نیز گروهی از اندیشمندان محافظه‌کار آمریکایی – به یک کابوس تبدیل شده است. هلال شیعی در حال گسترش از لبنان تا خراسان، بین النهرین، خلیج فارس و فلات ایران است. اما از دیدگاه کشورهای سنی نشینی همچون عربستان سعودی، اردن و کویت، موضوع بسیار پیچیده تر از این فرمول ساده است زیرا تهران متحدانش را در بغداد، دمشق و بیروت کنترل می‌کند. هفتاد درصد از ذخایر نفت جهان در منطقه خلیج فارس جای دارد و هفتاد درصد از جمعیت این منطقه شیعه است.
مذهب شیعه به عنوان مذهبی انقلابی می‌تواند موجب وحشت اسلام غالب سنی شود. بیش از یکهزار سال است که با اعمال محرومیت‌های سیاسی ، و به حاشیه راندن شیعیان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی با اسلام شیعه و در واقع همچون جهان چهارمی برخورد شده است.
اما هم اکنون شیعیان سرانجام توانسته‌اند رهبری سیاسی را در عراق به دست بگیرند، در لبنان به پیروزی‌های سیاسی دست یابند و در بحرین فعالانه فعالیت کنند. در این سه کشور شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند و مذهب شیعه عامل مشترک پیوستگی آنهاست. وضعیت در عربستان سعودی که شیعیان اقلیتی یازده درصدی از جمعیت را به خود اختصاص داده‌اند و به عنوان گروهی بدعت گذار سرکوب می‌شوند و از حقوق و آزادی‌های اساسی خود محرومند، کاملاً متفاوت است. اما این وضع تا کی می‌تواند ادامه یابد؟

پناهگاه شیعیان

مذهب شیعه از سال 1501 میلادی یعنی با آغاز سلسله صفویه در ایران دین رسمی کشور بوده است. اما با انقلاب اسلامی سال 1979 به رهبری آیت الله خمینی برای نخستین بار در تاریخ روحانیون زمام حکومت کشوری شیعه را به دست گرفتند. بی شک این مهم ترین رویداد در تاریخ شیعه محسوب می‌شود.
بزرگ ترین ماموریت روحانیون معظم شهر مقدس قم که مهم ترین پایگاه تشیع به شمار می‌آید، همراه کردن سایر نقاط جهان اسلام با مذهبی است که تقوای اصیل و قدرت انقلابی را به همراه می‌آورد و همواره اصلی اساسی در استقرار نظم اجتماعی و سیاسی در جامعه شیعی بوده است.
اما ایران به عنوان نقطه تلاقی جوامع ترک، عرب، روس و هند و شاهراه عبوری خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای میانه و شبه قاره‌های قفقاز و هند، بین سه دریا (خزر، عمان، خلیج فارس) و نه چندان دور از اروپا، از لحاظ دیپلماتیک باید سیاست خارجی پیچیده ‌ای را هدایت کند. گر‌چه مقامات سیاسی در تهران به صراحت این نکته را بر زبان نمی‌آورند، اما سیاست خارجی دولت ایران بر مقابله با محاصره استوار است زیرا پس از یازده سپتامبر 2001، هم اکنون آمریکا با حضور نظامی در عراق و افغانستان تقریباً ایران را محاصره کرده است.
رقبای ایران در منطقه، ترکیه به دلیل نفوذ در آسیای میانه و عربستان سعودی است که به دنبال برتری در خلیج فارس است و به دلیل سنی بودن اکثریت جمعیت آن بر پیچیدگی اوضاع می افزاید. رقابت‌جویی پاکستان – باز به دلیل نفوذ آن در آسیای میانه – پس از سقوط حکومت طالبان در افغانستان کاهش یافت. اما ایران، پاکستان را همچنان یک قدرت منطقه‌ای سنی و طرفدار آمریکا به حساب می آورد که چندان راغب به حضور در جمع شیعیان نیست.
رفتار با ایران بدون درک منطق پیچیده رهبری مذهبی آن غیر ممکن است. از دیدگاه آنان، مفهوم ملت- دولت بسیار مورد سوء ظن است زیرا مفهوم امت اسلامی را تضعیف می کند. به زعم آنان ملت – دولت تنها مرحله‌ای از مسیر به سمت پیروزی نهایی شیعه و اسلام ناب می باشد. اما برای گذشتن از این مرحله، تقویت ملت- دولت و پناهگاه شیعیان که ایران خواهد بود لازم و ضروری است. هنگامی که شیعه سرانجام پیروز شود، مفهوم ملت- دولت که میراث غرب است، در هر صورت از میان خواهد رفت و جامعه ای طبق خواست پیامبر جایگزین آن خواهد شد.
مشکل اینجاست که واقعیات اغلب مغایر با این رویا هستند. یکی از بهترین نمونه‌های این مغایرت ، جنگ ایران و عراق بود. صدام به ایران حمله کرد و ایرانی‌ها ابتدا با پیش زمینه فرهنگی که داشتند به دفاع پرداختند اما همزمان از شیعیان عراق انتظار داشتند که برای دفاع از شیعه علیه رژیم صدام بشورند. چنین اتفاقی رخ نداد.
ظاهراً برای شیعیان عراق عامل ملیت قوی تر بود و در حال حاضر نیز هست. این نتیجه‌گیری اتهاماتی را که نو محافظه‌کاران آمریکا متوجه ایران کرده‌اند مبنی بر این که ایران، مبارزه مسلحانه در جنوب عراق علیه آمریکاییان را تحریک می‌کند تا کشور تجزیه شود، تضعیف می‌کند. دیدگاه اتحاد جوامع مختلف عربی تحت مفهوم ناسیونالیسم عربی در برابر این ایده مقاومت می‌کند. تعداد معدودی از شیعیان جنوب عراق خواهان جنگ داخلی یا تجزیه عراق هستند.

آذربایجان و افغانستان

آذربایجان را که 75 درصد از جمعیت آن شیعه هستند نمی‌توان جزو هلال شیعه به حساب آورد، با وجودی که این کشور قبلاً جزو امپراتوری پارس بوده است. آذری ها به زبان ترکی سخن می‌گویند اما به دلیل اکثریت جمعیت شیعه آن، ترکیه از آنها دوری می‌جوید.
بر خلاف ایران، پایه سکولار ترکیه بر هویت ملی استوار است نه هویت مذهبی. علاوه بر این، شیعه در آذربایجان با موجی از سکولاریسم که به واسطه هفت دهه حاکمیت شوروی ترویج شده، مواجه است که اوضاع را دشوارتر می‌سازد. آذری‌ها – دست کم از لحاظ نظری- به فکر تشکیل حکومت دینی به سبک ایران نخواهند افتاد.
در عین حال ایران نیز چندان برای ترویج نفوذ شیعه در آذربایجان تلاش نمی‌کند زیرا ناسیونالسیم آذری – که در دو سوی مرزهای آن مشترک است – می تواند منجر به اتحاد آذربایجان به نفع باکو شود نه تهران. علاوه بر این دلیل، مسأله مناقشه ناگورنو قره باغ در میان است، قلمرویی ارمنی نشین در داخل آذربایجان که ایران به دو دلیل از ارمنی‌ها در این مناقشه حمایت می‌کند: نخست کاستن از نفوذ ترکیه درآذربایجان و دیگری کمک به روسیه برای مقابله با ترکیه، که عامل نفوذی آمریکا در قفقاز محسوب می‌شود.این که آذربایجان بیش از آن شیعه است که حامی ترکیه باشد و آنقدر شیعه نیست که کاملاٌ هوادار ایران باشد، وضعیت تعادلی بغرنج این کشور را همچنان حفظ می کند.
در شرق ایران، طوایف هزاره افغانستان قرار دارند که از اسلاف چنگیز خان می باشند. در قرن هفدهم میلادی منطقه هزارجات در مرکز افغانستان تحت کنترل امپراتوری ایران درآمد. این زمانی بود که هزاره‌ای ها به مذهب شیعه گرویدند. این طوایف در افغانستان بیش از همه طوایف سرکوب و از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی به حاشیه رانده شدند. حکومت طالبان آنها را به صورت جمعی قتل عام می کرد زیرا طالبان نماینده وهابیون سعودی بودند و رقابت ایران و عربستان سعودی در افغانستان به شکل رقابت میان هزاره‌ای های طرفدار ایران و پشتوهای هوادار پاکستان نمود می‌یافت. ایران در دوره پس از طالبان نیز از این طوایف حمایت می‌کند.

آسیای جنوبی

امپراتوری مغول ها در شبه قاره هند شدیداً تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بود. مغول ها از قرن چهاردهم به بعد فارسی صحبت می‌کردند. هند و نیز آسیای میانه بسیار از فرهنگ ایرانی تاثیر پذیرفتند. امروزه شیعیان در مناطق شمال هند یعنی اوتارپرادش و نیز در راجستان، کشمیر، پنجاب و سواحل غربی کشور در حوالی مامبی و کراچی پاکستان متمرکز شده‌اند. شیعیان این مناطق بیشتر شیعه اسماعیلی هستند تا اثنی عشری همانند شیعیان ایران. در هند تقریباً 25 میلیون نفر مسلمان شیعه – اعم از اسماعیلی و اثنی عشری – زندگی می‌کنند. این رقم گر‌چه بزرگ است اما اقلیتی از مسلمانان را تشکیل می‌دهد که خود اقلیتی از جامعه هند و در پاکستان اقلیتی از اکثریت سنی هستند. دهلی نو شیعیان پاکستان را عامل بی ثباتی در شبه قاره می‌شمارد و این دلیل دیگری است که هند روابط نزدیکی با ایران داشته باشد.

نفوذ در خلیج فارس

هفتاد و پنج درصد از جمعیت خلیج فارس شیعه هستند که در مرزهای شرقی عربستان سعودی و امارات متمرکز شده‌اند و عمدتاً از طبقه کارگر و روستایی می باشند. از قرن دهم میلادی تاکنون اکثریت ساکنان منطقه حصّا در عربستان سعودی در امتداد مرز کویت تا قطر را شیعیان تشکیل می‌‌دهند که منطقه‌ای نفت خیز است. همچنین هفتاد درصد از نیروی کار در میادین نفتی را شیعیان تشکیل می‌دهند. پتانسیل این منطقه برای پیوستن به هلال شیعی بسیار بالاست.
رویداد تاریخی دیگر، رقابت سخت – ژئو پلتیکی، ملی، مذهبی و فرهنگی – میان ایران و عربستان سعودی در این کشور است. اقلیت شیعه در اکثریت وهابی عربستان – زادگاه القاعده – به منزله عامل نفوذ به این جامعه تلقی می‌شوند. دولت پادشاهی عربستان همانند رژیم صدام به سرکوب و کنترل این اقلیت می پردازد و با جلوگیری از ارتقای شیعیان به رده‌های بالای حکومتی و تشویق گسترده مهاجرت سنی ها به منطقه حصّا به مقابله با آنها برخاسته است. اما به قدرت رسیدن شیعیان در عراق قطعاً به مثابه مشوق شیعیان عربستان سعودی عمل خواهد کرد.
کویت در شمال منطقه حصّا قرار دارد و بیست و پنج درصد از جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند اعم از بومی و مهاجر. این شیعیان نیز رژیم پادشاهی کویت را با چالش‌های مشابه عربستان سعودی مواجه کرده‌اند. شیعیان کویت اگر‌چه اقلیت مذهبی، اجتماعی و اقتصادی در این کشور هستند، از حقوق سیاسی برخوردارند. در جنوب حصّا نیز قطر با بیست و پنج درصد از جمعیت شیعه قرار دارد.
در بحرین شیعیان 65 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و عمدتاً از طبقه کارگر هستند. باز هم وضعیت مشابه است- سنی ها جمعیت شهری را تشکیل می‌دهند و قدرت حکومتی را در دست دارند اما شیعیان فقیر و به حاشیه رانده شده‌اند. ایران ده‌ها سال است – حتا پیش از انقلاب اسلامی سال 1979 – که بر ایرانی بودن شیعیان بحرین پافشاری می‌کند زیرا حکمرانان سلسله صفویه کلیه سواحل خلیج‌فارس را تحت حاکمیت خود در آوردند. زنان بحرینی با همتایانشان در تهران احساس نزدیکی بیشتری می‌کنند تا با زنان عربستانی. آنها لباس پوشیده سنتی می‌پوشند – اما نه چادر – رانندگی و فعالیت اقتصادی می‌کنند. از دید آنان مکان یا فعالیت‌های حرفه‌ای ممنوعه برایشان وجود ندارد. شیعیان بحرین از مبارزه برای مشارکت سیاسی بیشتر در دولت فروگذار نمی‌کنند. آیت الله خامنه‌ای رهبر ایران و آیت الله سیستانی، رهبر شیعیان عراق نزد مردم بحرین بسیار محبوب هستند.
در امارات متحده عربی تنها شش درصد از جمعیت را شیعیان تشکیل می‌دهند اما به دلیل حضور و نفوذ تجاری گسترده ایران در منطقه دبی، اقلیتی با نفوذ هستند.
عامل مهمی که مانع از اتحاد شیعیان منطقه خلیج فارس می شود این است که آنها نه ایرانی بلکه عرب هستند. اما اتحاد آنها با سرزمین مادری شیعه، ایران، مستلزم اتحاد اجتماعی و سیاسی آنان در جوامع و حکومت‌هایی است که اکثریت آنها را سنیان تشکیل می‌دهند. در حال حاضر ممکن است حضور شیعیان چشمگیر نباشد اما دیر یا زود فرزندان امام علی بیدار خواهند شد.
منبع: میدل ایست
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد